بین موزاییک و نقاشی، هنری که بیشتر با آن مشترک است، قالب موزاییک ویبره تأثیر متقابلی با شدت های متفاوت وجود داشته است. از نظر رنگ و سبک، قدیمیترین موزاییکهای فیگوراتیو شناخته شده یونانی با نقوش بازنمایی، که مربوط به اواخر قرن پنجم قبل از میلاد است.
شبیه نقاشیهای گلدانی معاصر است، بهویژه در طراحی کلی و استفاده از زمینههای بسیار تیره قالب موزاییکهای قرن چهارم تمایل به تقلید از سبک نقاشیهای دیواری داشتند.
همانطور که در معرفی نواری از زمین در زیر پیکرهها، سایهاندازی و سایر جلوههای اشتغال به فضای تصویری دیده میشود. نوعی موزاییک تکامل یافت که درجه بندی رنگ و هنر نقاشی را نشان می دهد.
با این حال، در دوران امپراتوری روم، زمانی که قالب موزاییک به تدریج قوانین زیبایی شناختی خود را توسعه داد، تغییر مهمی رخ داد. هنوز اساساً رسانه ای است که برای کف استفاده می شود.
قوانین جدید ترکیب بندی آن بر اساس مفهومی از دیدگاه و انتخاب دیدگاه متفاوت از تزئینات دیوار کنترل می شود. به همان اندازه مهم سادهسازی شکل بود که به دلیل تقاضا برای روشهای تولید سریعتر ایجاد شد.
در همان دوره، استفاده روزافزون از مواد با رنگ های قوی تر، استقلال رو به رشد موزاییک را از نقاشی تحریک کرد. قالب موزاییک به عنوان وسیله ای برای پوشاندن دیوارها و طاق ها دریافت.
گرایش کلی به سبک سازی یعنی کاهش به دوبعدی در نقاشی رومی باستانی متاخر ممکن است با آزمایش رنگ در موزاییک و به ویژه با حذف بسیاری از رنگ های میانی به منظور تحریک شده باشد.
درخشش بیشتر نقش مرکزی که در آن زمان موزاییک در تزئینات کلیسا بازی می کرد، که مخصوصاً برای آن مناسب است، این فرض را تشویق می کند که نقش ها تغییر کرده و نقاشی تحت تأثیر آن قرار گرفته است.
خطوط قوی و پر پیچ و خم و فقدان سایه ای که در دوره های خاصی از هنر بیزانسی و اروپای غربی در قرون وسطی مشخصه نقاشی شد، ممکن است از تکنیک موزاییک و استفاده از مواد نشات گرفته باشد.
دیدگاه شما با موفقیت ثبت شد.